در این روز های ماه رمضان به من چه گذشت
سلام عزیزای دلم خوبین امیدوارم خوب باشین تازه نماز روزه هاتون قبول
من انقدر درس دارم که وقت نمیکنم داخل نینی وبلاگ کسانی که درس دارم خوب حرفم رو متوجه میشن
درسته کلاس ششمم خب شاید به نظر بعضیا زیاد نباشه ولی چون من تیز هوشان هم ثبت نام کردم متاسفانه یک هفته یدیگه امتحاناتم شروع میشه برای همین وقت انچنانی ندار م
خب بریم سر اصل مطلب
از اول ماه روضان من همه یس روزه هام رو گرفتم البته اگر خدا قبول کنه
برعکس سال پیش من نه گشنه شدم نه تشنه خداروشکر
الانم تو ماه رمضان امسال ما فقط چهار بار توی این چند روز رفتیم جایی
روز اول که خودمون زندایی و مامانبزرگم رو دعوت کردیم بعد یک روز رفتیم خونشون که کله پاچه داشتن من نخوردم چون اصلا بهم نمیچسبید دوباره چند روز بعدش رفتیم
اونبار اسنک و مخلفات دیگه مثل پنیر و سبزی و شربت و اب و نوشابه .و دلستر زولبیا بامیه اینا دیگه
دفعه ی بعد همین پریشب بوده که همراه شوهر خالم رفتیم باغ بابا بزرگم که من همراه زنداییم برگ دلمه جمع کردیم کلی بهم خوش گشت کلی رقصیم زنداییم اهنگ گذاشته بود و من میرقصیم با نگین و نیکا و علی و زینب و خاله نجمم چون بابام نبود خالمم میرقصید
خلاصه بگم کلی بهم خوش گذشت کلی حال کردم
جاتون خالی بود
اینم از خاطرات من دوستون دارم
لایک و کامنت و نفرات جدید وبلاگم رو دنبال کنن