setayeshsetayesh، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 25 روز سن داره
my sistermy sister، تا این لحظه: 8 سال و 8 ماه و 7 روز سن داره
my weblogmy weblog، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 29 روز سن داره
روزی که دوباره متولد شدم 🫂🥀روزی که دوباره متولد شدم 🫂🥀، تا این لحظه: 1 سال و 9 ماه و 25 روز سن داره
آرمی شدنم💜🇰🇷آرمی شدنم💜🇰🇷، تا این لحظه: 1 سال و 7 ماه و 13 روز سن داره

세타예시💜

ستایش کوچولو قدیم

در این روز های ماه رمضان به من چه گذشت

1400/2/11 13:57
نویسنده : seti
97 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزای دلم خوبین امیدوارم خوب باشین تازه نماز روزه هاتون قبول 

من انقدر درس دارم که وقت نمیکنم داخل نینی وبلاگ کسانی که درس دارم خوب حرفم رو متوجه میشن 

درسته کلاس ششمم خب شاید به نظر بعضیا زیاد نباشه ولی چون من تیز هوشان هم ثبت نام کردم متاسفانه یک هفته یدیگه امتحاناتم شروع میشه برای همین وقت انچنانی ندار م 

خب بریم سر اصل مطلب 

از اول ماه روضان من همه یس روزه هام رو گرفتم البته اگر خدا قبول کنه 

برعکس سال پیش من نه گشنه شدم نه تشنه خداروشکر

الانم تو ماه رمضان امسال ما فقط چهار بار توی این چند روز رفتیم جایی 

روز اول که خودمون زندایی و مامانبزرگم رو دعوت کردیم بعد یک روز رفتیم خونشون که کله پاچه داشتن من نخوردم چون اصلا بهم نمیچسبید دوباره چند روز بعدش رفتیم 

اونبار اسنک و مخلفات دیگه مثل پنیر و سبزی و شربت و اب و نوشابه .و دلستر زولبیا بامیه اینا دیگه 

دفعه ی بعد همین پریشب بوده که همراه شوهر خالم رفتیم باغ بابا بزرگم که من همراه زنداییم برگ دلمه جمع کردیم کلی بهم خوش گشت کلی رقصیم زنداییم اهنگ گذاشته بود و من میرقصیم با نگین و نیکا و علی و زینب و خاله نجمم چون بابام نبود خالمم میرقصید 

خلاصه بگم کلی بهم خوش گذشت کلی حال کردم 

جاتون خالی بود 

اینم از خاطرات من دوستون دارم 

لایک و کامنت و نفرات جدید وبلاگم رو دنبال کنن 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به 세타예시💜 می باشد