세타예시💜

به نام خدا  چند روز پیش عموی پدرم فوت کردن  متاسفانه خیلی ناراحت شدیم اما کاری از دستمون بر نمیومد نه میتونستیم بریم یزد اگرم میرفتیم نمیشد بریم پیششون  به خاطر اختلافات خانوادگی خیلی اتفاقات افتاده باید کلی پست بزارم  پس منتظر باشید  دوستون دارم ❤  ...

سلام خوشگل های من  😋 خوبین 😎 راستی 50 تایی شدنمون مبارک مرسیکه حمایت میکنین و هستین کنارم  😍 مرسی  از دوست های خوبم که تنهام نزاشتن 🌷 انقدرم اسماشون زیاده که من اگر بخوام نام ببرم از موضوع اصلی دور میشیم  😲 اومدم بگم خیلی دوستون دارم و بازم میگم مرسی که کنارمید 💐 راستش تو این چند وقت کلی اتفاق افتاده امیدوارم که بتونم هرو تعریف کنم و به کار های خودمم برسم  🤗 راستش همتون تو شادیام و توغم هام توی ترس هام بهم انرژی مثبت دادین  😇 خلاصه که هیچ قت ناراحتم یا دبرسم نکردین 😊 انشاالله بتونم همرو واستون جبران کنم  🧡 دوستون دارم ❤️❤️ ...

سلام عزیزان من امروز میخوام کلی عکس از مسافرت گرفته تا گردش براتون بزارم اینجا برای دوازده فرورردین ماه 1400 بود که کل خانواده ی بابام همشونننن خاله دایی با بچه ها ها شنن و نوه هاشون بابای من 3 تا خاله با دوتا دایی داره که بعضیاشون نوه عروس دوماد دارن  اینجا  هم پارک کوستان یزد هست اینجا هم چشمه تامهر بالای کوه هست که  عمو مهدی عزیزم رفتیم و عمه و مامانجون ولی فقط ما و عموم اینا اومدن بالای کوه ( بچها ببخشید سانسور کردم جون زن عموم شال سرش نبود گفتم نزارم چون شاید دوست نداشته باشن) اینجا ترنم خانوم رو میبینین ولی پشت سرش شیشه رو نگاه کنید کوه های قشنگ برفی رو میبینید&nb...

دوازده سال و دوماه از روزی که به دنیا اومدم میگذره 😇 و دو ماه از روز تولد امسالم  😊 توی این دوازده سال کلی اتفاق خوب و بد افتاده و کلی چیزا یاد گرفتم و همیطور دارم کامل و کامل تر میشم 😇 و توی این دوماه و هم کلی اتفاق افتاده مثلا کرونا گرفتیم البته بیشتر فامیلامون کرونا گرفتن  🤕 تولد ترنم و نگین و مامانجون عزتم بود برقا هی میرفت و توی گرما عرق میریختیم  😅 خیلی چیزا هست که شده و نشده 🙂 توی این چند وقت کلی دوست پیدا کردم میدونم که اینجا تنها نیستم  مرسی ازشون 😊 خلاصه اومدم بگم...... مرسی از همه شما عزیزانم  که حمایتم کردین  ❤️ نزاشتین ...

چطورید خوشگلای من  دلم براتون تنگ شده بود من چند روز انقدر سرم شلوووووووووووغهه هنوز طرح نقاشیی جدیدم و نزدم و تازه معلمم روش حساب باز کرده  امروزم کلاس نمد دوزی ساغت 10 صبح داشتم دیشب ساعت 2 خوابیدم امروزم ساعت 4 و نیم تا 5 و نیم کلاس داستان نویسی دارم  خداروشکر خداروشکر فردا هیچچچچچچ کلاسی ندارم  یعنی من هر هفته یک رو درمیون به جز دیگه جمعه کلاس دارم شنبه ها 2 تا  دوشنبه ها یکی سه شنبه ها 2  تا پنجشنبه یکی دقت کردین چه الگویی شد  دیگه کتاب های هفتمم رو از پسر دوست مامانم گرفتم و اون ها رو هم کار میکنم دیگه کامل س...

عکس کیک تولد پدر عزیزم عکس تولد هشت سالگی بنده از سمت راست (نگار . خودم  نگین پشت سرمه . ویدا . زینب . هلیا .سحر  تولد 4 سالگی نگین جونم عکس کیک تولد 9 سالگی من  این عکسم و توی امیر چغماق یزد گرفتم ( نمیدونم چقماغ یا چغماق کدوم درسته )  عکس تولد اقا سالار نمیدونم مال چند سالگیشه  از سمت راست  ( خودم . سالار . یکتا ) عکس تولد 8 سالگی نگین و نیکا خانم قشنگم نیکا کوچولوعه هست و نگین بزرگه  مرسی که تا اینجا نگاه کردین اندازه یه دنیا دوستون دارم    ...

وای خدا ببین چی پیدا کردم یک عکس توپول مپولی قشنگم  خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا خودم دور خود بگردمم بچه ها قراره یهو کلی عکس بزارم پس منتظر  باشید ...

(۵ مرداد ماه ۱۴۰۰)   امروز فندق کوچولومون رو بردیم واکسن بزنه هی میگفت نریم ولی خب دیگه راضیش کردیم ببریمش راستش من بیشتر از اون استرس داشتم چون خودم یک ساعت قبل و یک ساعت بعد واکسن درحال گریخ کردن بودم😅 دیگه وقتی رفتیم من دست و پاهام میلرزید  ترنم بردن گذاشتنش رو تخت و خانومه اومد واکسن زد ترنم فقط دهشت من و نگاه میکرد بعدشم که تموم شد یک اخ هم نگفت😅😂😶ولی اگه من بودم کل اونجا رو سرم گذاشته بودم  اینم ترنم خانم بعد از زدن واکسن تازه همون موقع که خانومه زد تازه مامانم گوشیشو از کیفش در اورده بود میگفت تازه میخواستم عکسش بگیرم دیگه نشد دیگه همین عکس و گرفتیم 🤣🤣🤣🤣🤣 اینم از خاطره ی جالب ا...

تولدت مبارک خواهری عزیزم❤❤ باورم نمیشه ۶ سال از روزی که به دنبا اومدی گذشته 🥰 روز تولدت انقدر ریزه میزه بودی 💚  دلم میخواست انقدر بچلونمت ولی نمیشد 🤭 الانم نمیشه چون اگر بچلونمت صدات در میاد و دوباره برتم دردسر درست میکنی🙈  خلاصه برای هزارمین بار میگم  تولدت مبارک خواهر عزیزم👭❤ ...