شهربازی پروما
سلام به دخملای نازم دیشب با خاله نجمه رفتیم پروما و شهربازی .ستایش جون که مثل همیشه ذوق زده شده بودوترنم هم هاج وواج اینور اونورو نگاه میکرد البته خداروشکر مثل چندشب پیش که رفتیم بیرون دیگه بغض نکردن و گریه نکردن.ولی ایشونم از دیدن این همه چراغهای رنگاورنگ دیگه دلش نمیخواست تو کالسکه بمونه و همش بغل منو بابایی بود و وسیله هایی که خواهرجونو نگین سوارمیشدنو نگاه میکرد.بالاخره خیلی شب خوبی بود و برگشتن از اونجا رفتیم شام ساندویچ خوردیم.الان چندتا عکس خوشگل از دخملها رو میزارم
نویسنده :
seti
17:40