دلهرهای مامان
سلام عزیز مامان میخوام خبرهای تازه از ستایش خانم بدم که دارن میرن مهد.امروز 4 روزه که داری میری مهد وفعلا خداروشکر خیلی دوست داری .خیلی استرس دارم که نکنه زده بشی ولی هنوز که نشده.ما شما و دختر نرگس خانومو یعنی سحر جون رو توی یک مهد به نام آسوده ثبت نام کردیم .اوایلی که برای ثبت نام میر فتیم سحر خیلی دوست داشت وبازی میکرد.حتی روز اول هم خوب بود ولی زو سه روزه که یکم اذیت میکنه واونجا که میریم گریه ممیکنه فعلا مامانش باید اونجا باشه تا سحر به مهد عادت کنه ولی ماشا.. ستایش خانوم سریع میره دنبال بازی .دیروز ملیحه جون تعریف میکرد که به ستایش گفتم ستایش جان برو دست سحر هم بگیربیاین با هم بازی کنین گریه نکنه همسایتونه ولی ستایش...
نویسنده :
seti
23:38