setayeshsetayesh، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 21 روز سن داره
my sistermy sister، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 3 روز سن داره
my weblogmy weblog، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 25 روز سن داره
روزی که دوباره متولد شدم 🫂🥀روزی که دوباره متولد شدم 🫂🥀، تا این لحظه: 1 سال و 10 ماه و 21 روز سن داره
آرمی شدنم💜🇰🇷آرمی شدنم💜🇰🇷، تا این لحظه: 1 سال و 8 ماه و 9 روز سن داره

세타예시💜

ستایش کوچولو قدیم

مهمانی در کرونا(پارت دوم)

1399/10/18 0:30
نویسنده : seti
92 بازدید
اشتراک گذاری

فردا همون روزی که رفتیم پیاده روی رفتیم باغ بابابزرگم که انقدر سرد بود که انگشتام از سرما بی حس میشد بعد قرار ئبود یه خونه تکونی اونجا بکنیم یعنی من شالم بالا سرم بسته بودم پا ظرف شور ضرفا رو مشستم رومبزی میشستم کابینت تمیز میکردم اینا بعد ناهار  ساعت 4 خوورده ای بود که از خستگی رو مبل قش کردم که ساعت 7 بیدار شدم که ساعت 7و نیم بود که دیگه به سمت خونه مامانجونم راه افتادیم فرداش خبر رسید که بابام از بیرجند راه افتادن به سمت تربت حیدریه اما تربت حیدریه کار دارن براای همین ما هم گفتیم که شاید دیگه امشب باید بریم خونمون که ساعت های 8 و نیم بود که بابم زنگ زدن و گفتن که رسیدن اتوبان مشهد ماهم زود پلاستیک و ساک هامون رو جمع کردیم رفتیم که با داییم بریم خونمون وقتی رسیدیم خونه هنوز لباسی عوض نکرده بودیم یعنی هنوز کت کاپشن هامون هم در نباورده بودیم که بابم زنگ ایفون رو زد و اومد خونه دیگه انقدر ذوق داشتم که نگو 

امیدوارم شما هم کنار خانوادتون شاد و خوش حال باشین 😘

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به 세타예시💜 می باشد