setayeshsetayesh، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 21 روز سن داره
my sistermy sister، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 3 روز سن داره
my weblogmy weblog، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 25 روز سن داره
روزی که دوباره متولد شدم 🫂🥀روزی که دوباره متولد شدم 🫂🥀، تا این لحظه: 1 سال و 10 ماه و 21 روز سن داره
آرمی شدنم💜🇰🇷آرمی شدنم💜🇰🇷، تا این لحظه: 1 سال و 8 ماه و 9 روز سن داره

세타예시💜

ستایش کوچولو قدیم

چند روز تاخیر

سلام دوستان حالتون چطوره  ببخشبد چند روز نبودم چون خیلی خیلی سرم شلوغ بودببخشید امیدوارم عذر خواهی من رو پذیرفته باشید قراره امروز یکی دوتا از اتفاقات این چند روز رو تعریف کنم پس بامن همراه باشید  😊
23 تير 1400

بهترین دوستانم

کلاس پنجم .جشن یلدا  از سمت راست  صبا . ایدا. خودم  بهترین دوستانم که به دلایلی از هم جدا شدیم واقعا ناراحتم ولی اینو بدونین که همیشه به یادتونم و دوستون دارم  ارزوی بهترین ها برای شما  ...
20 تير 1400

یه چند تا عکس قدیمی ببینیم

بریم یه چند تا عکس قدیمی ببینیم که حتما  بعضی هاتون که جدیدی اومدین ندیدین  من و سحر جون بهترین دوست دوره پیشدبستانیم  من و نیکا خانم یکی بهترین دوستان  ترنم خانم و کوثر جان  من و عسل جونم وقتی که چادر نماز های چشن تکلیفمون رو دادن  اینو خودم یادم نمیاد کی بوده ولی میدونم مامانم یک روزی این عکس و گذاشتن😊 من برم مهمونم داریم کلی هم کار دارم  دوستون ا ...
19 تير 1400

تولد 9 سالگیم

سلام دوستان چطورید خوبید اومدم خاطره یتولد 9 سالگیمو تعریف کنم چون اون سال مثل امسال روز تولدم شهادت بود اما  عمو مهدیم اومدن مشهد یعنی پسر عمو سالار و شهراد اومدن دیگه خلاصه روز تولدم به طرقبه رفتیم و و چون تولد نگرفته بودیم اون شب بابام برام یک کفش خیلی کیوت گرفت که الان خیلی خیلی کوچیکم شده چند روز قبل از تولدم مامانم کارت شهربازی عجایب و پر از پول کرد و قرار شد شب بریم بازی کنیم  خلاصه من و سالار انقدر ذوق زده بودیم که همش داشتیم بالا پایین میپریدیم الان بهش میگم دیگه فکر نکنم ما دیگه حتی اونجا الان راهم بدن  خلاصه که  تا شب هزار رو یک بار مردیم زنده شدیم تا این شهربازی یه وقت کنسل ...
18 تير 1400

تولد بهترین مامانبزرگ دنیا مبارک

تولد بهترین مامان بزرگ دنیا مبارک  مامانجون عزت عزیزم با اینکه ازت دورم ولی هر روز بیشتر دیروز دلتنگت میشم انشاالله که وضیعت بهتر بشه بتونم ببینمت اما به دون که خیلی دوست دارم عاشقتم  همیشه که میخوام از یزد برگردم کلی گریه میکنم البته الان یکم بزرگتر شدم یواشکی بدون اینکه متوجه بشین گریه میکنم  ❣️ الانم که این متن رو براتون مینوسم داره گریم میگیره 💔 واقعا دلم براتون تنگ شده شاید بعضیا بگن چقدر لوسه اما اینو بدونین شما اگر 4 یا5 ماه یا حتی یک سال مادر بزرگ پدر مادر بزرگ هاتونو نبینین دلتون تنگ نمیشه 🖤   حالا نمیخوام از بحث دور بشم مادر بزرگ قشنگم تولدتون مبارک انشاالله همیشه سایتون بالا...
18 تير 1400

40 تایی شدنمون مبارک

40 تایی شدنمون مبارک عزیزای دلم  😍 خیلی ممنون از حمایت های قشنگتون  🙏 امید وارم بیشتر بیشتر بتونم نظرتون جلب کنم چند لحظه ای با مطالب هایی که مینویسم خوشحالتون کنم  😇 ارزوی بهترین ها برای شما  عشقای من 😊 دوستون دارم  😘 ...
18 تير 1400

خونه مامانجون یهویی

سلام چطورید خوبید امیدوارم توی این گرما نسوخته باشید  خب اول از همه امیروز یهو برقامون رفت  بعد از گرما ی خونمون در رفتیم اومدیم خونه مامانجونم  اینم از افتاب سوزان حیاط مامانجون  حالا از این حرفا بگذریم میخوام امیروز از گل های مامانجونم عکس بزارم   ببینید 😍 😅😃 اینم از گلا شون البته اون ورم هست  دیگه خیلی زیاده  تا پست بعدی خدانگهدار 🤗🤗 ...
17 تير 1400

یه خبر خوب حتما بخونین منتظر جواب های باحالتون هستم

سلام  بچه ها چطورید  خب اول بگمک که من  همیشه با لپتابم پست و اینا میزارم برای همین عکس جدید نمیتونم بزارم  برای همین قراره با گوشی مامانم کلی عکس جدید و باحال بزارم پس بگید تو کامنتا کهع دوست دارید از چه وسیله ای عکی بزارم  بگید حتماااا چون قراره بترکونم  (عذر خواهی از همه چون تا جمعه هفته یدیگه میشه دو هفته که گوشیم و گرفتن زیادی برای گرفتن گوشی مامانم ذوق دارم )  دعا کنید زودی از تحریم گوشی دربیام  😭 انشاالله هیچ وقت نشه که گوشی تون و ازتون بگیرن چون من خیلی خوب میدونم چه درد بدیه  😔 دوستون دارم  💞 ...
16 تير 1400

روزمره گی های من

سلام دوستان چطورید ؟خوبیده؟ خانواده خوبن؟ چه خبرا ؟چیکارا میکنین؟ کلاس تابستونی ثبت نام کردین ؟مدرسه چی ثبت نام کردین ؟ وای خدا چقدر سوال پرسیدم خب بریم که ببینیم توی این چند روزی که داریم تو گرما میسوزیم چی میگذره  خب اول بگم که ما هروز دو ساعت برقامون میره  😐 توی این چند روز من و مامانم درگیر کار های مدرسه ی جدیدم و مدرسه ترنم هستیم که خداروشکر امروز کار های مدرسه تموم شد  دیروز با مامانم رفتیم مدرسه قراره برم مدرسه شیفتی که یه شیفت به اسم باهنر داره یکی هم به اسم رجایی خلاصه پریروز با مامانم رفتیم دیدیم برای باهنر فقط ثبت نام میکنن  بعد فهمیدیم فرداش که میشه دیروز ما شیفت رجای...
16 تير 1400
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به 세타예시💜 می باشد